۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

لامپ


سوخته بود.
باید یه کسی پیدا می‌شد که عوضش کنه.
کسی پیدا نشد.
ما هم که خودمون گم شده بودیم.

۹ نظر:

ش. گفت...

تو ام که خودت گم شدی.

سامان گفت...

سوخته بود.
باید یه کسی پیدا می‌شد که عوضش کنه.
کسی پیدا نشد.
من هم که خودم گم شده بودم.
"جستجو"ی پروست را برداشتم،
رفتم توی تراس،
مهتاب می درخشید.
"جستجو" را باز کردم.

سامان گفت...

عجب اوضاعی بوده ...

ويدا گفت...

هه
لامپه ريش داره

یک ذهن در حال پالایش گفت...

لامپ عوض کن خودروشنم آرزوست!

معمولا در مقابل جمع از دیگری تعریف نمی کنم(یا انتقاد تند) ولی باید بگم:
قوی می نویسید.به خودتان امیدوار باشید.

lida motamed گفت...

perfect

ناشناس گفت...

ما هم که خودمان گم شده بودیم...!

زیبا بود!

شادمهر گفت...

آدمو یاد یه چیز بد یاخیلی خوب میندازه !

حوا گفت...

سوخته بود.
باید یه کسی پیدا می‌شد که عوضش کنه.
کسی پیدا نشد.
ما هم که خودمون گم شده بودیم.

عالی بود صدرا